loading...
بسیجی سلام
سجاد عاشوری بازدید : 237 پنجشنبه 27 آذر 1393 نظرات (0)

🎀حکمت خداوند🎀 

ﺣﺘﻤﺎ ﺣﻜﻤﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ 


ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻭﺯﻳﺮﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﺮ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺧﻴﺮ

ﻳﺎ ﺷﺮﯼ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﯽ‌ﺍﻓﺘﺎﺩ، ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺑﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﯽ‌ﮔﻔﺖ: «ﺣﺘﻤﺎ ﺣﻜﻤﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ!»

ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ ﭼﺎﻗﻮ ﺑﺮﻳﺪ ﻭ ﻭﺯﻳﺮ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﮔﻔﺖ:

«ﺑﺮﻳﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺩﺳﺘﺖ ﺣﻜﻤﺘﯽ ﺩﺍﺭﺩ!» 
ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺗﻨﺪﯼ ﺑﺎ ﻭﺯﻳﺮ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺣﻜﻤﺖ

ﺍﻳﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﺪﺍﺷﺖ، ﻭﺯﻳﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ.

ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻃﺒﻖ ﻋﺎﺩﺕ ﺑﻪ ﺷﻜﺎﺭ ﺭﻓﺖ،ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﺪﻭﻥ ﻭﺯﻳﺮ ﺑﻮﺩ.

ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺷﻜﺎﺭ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻋﺪﻩ‌ﺍﯼ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﻮﻣﯽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ

ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺪﺍﻳﺎﻧﺸﺎﻥ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﻛﻨﻨﺪ. ﻭﻟﯽ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﮐﺮﺩﻥ، ﻣﺘﻮﺟﻪ

ﺷﺪﻧﺪ ﺩﺳﺖ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺯﺧﻤﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺗﻨﻬﺎ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﺳﺎﻟﻢ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﻧﻘﺺ ﻣﯽ‌ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ.

ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻫﻤﻴﻦ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ ﮐﺮﺩﻧﺪ. ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﻪ ﻗﺼﺮ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ ﭘﯿﺶ ﻭﺯﻳﺮ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ

ﺭﻓﺖ ﻭ ﻗﻀﻴﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: «ﺣﻜﻤﺖ ﺑﺮﻳﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﺍ

ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ ﻭﻟﯽ ﺣﻜﻤﺖ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭﻓﺘﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﻡ!» 

ﻭﺯﻳﺮ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: «ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻧﺒﻮﺩﻡ ﺣﺘﻤﺎً ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺷﻜﺎﺭ ﻣﯽﺁﻣﺪﻡ ﻭ ﻣﻦ ﻛﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩﻡ

ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺷﻤﺎ ﺣﺘﻤﺎً ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﻣﯽ‌ﺷﺪﻡ.

حتما حکمتی داشت که این پیام به شما رسید

کپی فقط با درج منبع           

 

سجاد عاشوری بازدید : 337 چهارشنبه 12 آذر 1393 نظرات (0)

حکمت 

زنى به حضور حضرت داوود (ع) آمد و گفت: اى پیامبر خدا پروردگار تو ظالم است یا عادل؟ 

داوود (ع) فرمود: خداوند عادلى است که هرگز ظلم نمى کند. 

سپس فرمود: مگر چه حادثه اى براى تو رخ داده است که این سؤال را مى کنى؟ 

زن گفت: من بیوه زن هستم و سه دختر دارم، با دستم ریسندگى مى کنم،

دیروز شال بافته خود را در میان پارچه اى گذاشته بودم و به طرف بازار

مى بردم تا بفروشم و با پول آن غذاى کودکانم را تهیه سازم ، ناگهان پرنده اى

آمد و آن پارچه را از دستم ربود و برد و تهیدست و محزون ماندم و چیزى ندارم

که معاش کودکانم را تأمین نمایم .هنوز سخن زن تمام نشده بود که ... 

در خانه داوود (ع) را زدند ، حضرت اجازه وارد شدن به خانه را داد ، ناگهان ده نفر

تاجر به حضور داوود (ع) آمدند و هر کدام صد دینار (جمعاً هزار دینار) نزد آن

حضرت گذاردند و عرض کردند: این پولها را به مستحقش بدهید.

حضرت داوود (ع) از آن ها پرسید : علت این که شما دسته جمعى

این مبلغ را به اینجا آورده اید چیست ؟ عرض کردند: ما سوار کشتى

بودیم ، طوفانى برخاست ، کشتى آسیب دید و نزدیک بود غرق گردد

و همه ما به هلاکت برسیم ، ناگهان

پرنده اى دیدیم ، پارچه سرخ بسته اى به سوى ما انداخت ، آن را گشودیم ، در آن شال

بافته دیدیم ، به وسیله آن مورد آسیب دیده کشتى را محکم بستیم و کشتى بى خطر گردید

و سپس طوفان آرام شد و به ساحل رسیدیم و ما هنگام خطر نذر کردیم که اگر نجات

یابیم هر کدام صد

دینار، بپردازیم و اکنون این مبلغ را که هزار دینار از ده نفر ماست به حضورت

آورده ایم تا هر که را بخواهى ، به او صدقه بدهى. 

حضرت داوود (ع) به زن متوجه شد و به او فرمود : پروردگار تو در

دریا براى تو هدیه مى فرستد، ولى تو او را ظالم مى خوانى ؟ سپس ‍

هزار دینار را به آن زن داد و فرمود : این پول را در تأمین معاش کودکانت

مصرف کن ، خداوند به حال و روزگار تو ، آگاهتر از دیگران است.

درباره ما
Profile Pic
سلام خوش اومدین من هرروز آپم کپی برداری از این وبلاگ فقط با درج منبع مجاز میباشد
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    برای شادی امام زمان (عج) مایلید چندتا صلوات بفرستید؟
    از وبلاگ بسیجی سلام چقدر راضی هستین؟
    کانال تلگرامی بسیجی سلام

    کلام شهدا
    جبهه صحنه عاشق را و کربلا است،
    بسیجیان می‌آیند و در خون خود می‌غلتند و
     صحنه جنگ را رنگین می‌کنند ولی راضیند
     به رضای او، چرا که حسین(ع) آن طور
     به اینان آموخت. در این جهان هر چیزی
    بهترین دارد و مرگ نیز بهترین دارد.
    بهترین نوع مرگ شهادت در راه خداست.

    پاسدار شهید محمد رضا رمضانی

    آمار سایت
  • کل مطالب : 1300
  • کل نظرات : 383
  • افراد آنلاین : 18
  • تعداد اعضا : 12
  • آی پی امروز : 150
  • آی پی دیروز : 170
  • بازدید امروز : 213
  • باردید دیروز : 379
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,592
  • بازدید ماه : 1,592
  • بازدید سال : 113,616
  • بازدید کلی : 1,025,721
  • کدهای اختصاصی
    کد موس کد کج

    کد کج شدن گوشه تصویر

    ابزار وبلاگ

    شهدای شاخص 95

    انرژی مثبت
    مانند پرنده باش که روی شاخه مینشیند و
    شاخه میلرزد
    ولی پرنده به آوازش ادامه
    میدهد
    چرا که مطمئن است بال و پر دارد
    کپی برداری از مطالب این وبلاگ

    بسیج و امام