چادری که باشی راننده تاکسی در جواب سلامت میگه سلام خانوم...
چادری که باشی حتی جنتلمن ترین هاشم میدونن که نباید دستشونو دراز کنن و بخوان بهت دست بدن!!!...
چادری که باشی تنها سیاهی که ازت دیده میشه چادرته نه خط چشمت...
چادری که باشی فروشنده بهت میگه خانوم این دامنی که انتخاب کردید کوتاهه ها اگه میخواین یکی دیگه بیارم؟؟؟!!!
بعد تو با خودت میخندی و میگی لابد فروشنده فکر میکنه من تو خونه هم چادر سرمه!!!....
چادری که باشی وقتی می بینی دخترای دانشگاه بعد از رد کردن حراست چادرشونو تو کیفشون مچاله میکنن و حس پیروزی میکنن و افتخار دلت میشکنه...
چادری که باشی سرت بالاست و نگاهت پایین...
چادری که باشی تو هر سطح براقی چادرتو چک میکنی نه میزان بلندی کلیپس و پوش موهاتو...
چادری که باشی یه وقتایی زود مورد قضاوت قرار میگیری و یه وقتایی بهت برچسب (خشک مقدس)میزنند...
چادری که باشی ادمایی هستن که میخوان انتقام تضادشون با جامعه رو از تو بگیرن و تو رو مقصر همه مشکلات نظام و دولت بدونن!!!...
چادری که باشی خوب میدونی میراث حضرت زهرا رو سرته...
پس هروقت دلت شکست و مسخره ت کردن اینو بدون خدا همون لحظه بهت میخنده...
آنها چفیه داشتند...من چادر دارم...آنان چفیه می بستند تا بسیجی وار بجنگند...من چادر میپوشم
تا زهرایی زندگی کنم...آنان چفیه را خیس میکردند تا نفس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود...
من چادر میپوشم تا از نفس های آلوده دور بمانم...آنان موقع نماز شب با چفیه صورت خود را
میپوشاندند تا شناسایی نشوند...من چادر میپوشم تا از نگاه های حرام پوشیده باشم...آنان با
چفیه زخم هایشان را می بستند...من وقتی چادری میبینم یاد زخم پهلوی مادرم می افتم...آنان
سرخی خونشان را به سیاهی چادرم امانت دادند...من چادر سیاهم را محکم میپوشم تا امانتدار
خوبی برای آنان باشم...
دختره با کلی آرایش برگشته میگه:
واقعأ شما پسرا این دختر چادریا رو از ما بیشتر دوس دارین؟
پسره خیلی رک گفت: آره!!!
دختره جواب داد:
پس اگه دوسشون دارین چرا نگاهشون نمیکنین و سرتون رو میندازین پایین از پیششون رد میشید؟؟؟
پسره گفت:
آره تو راس میگی ما نباید سرمون رو پایین بندازیم
اصلا سر پایین انداختن کمه؛
باید تعظیم کرد در مقابل یادگار حضرتــــــــ زهــــــــــــرا سلام الله علیها...
سلام خوش اومدین من هرروز آپم کپی برداری از این وبلاگ فقط با درج منبع مجاز میباشد
بسیجیان میآیند و در خون خود میغلتند و
صحنه جنگ را رنگین میکنند ولی راضیند
به رضای او، چرا که حسین(ع) آن طور
به اینان آموخت. در این جهان هر چیزی
بهترین دارد و مرگ نیز بهترین دارد.
بهترین نوع مرگ شهادت در راه خداست.
شاخه میلرزدولی پرنده به آوازش ادامه
میدهدچرا که مطمئن است بال و پر دارد