loading...
بسیجی سلام
سجاد عاشوری بازدید : 202 یکشنبه 17 اسفند 1393 نظرات (0)

گردن بند پر برکت ......

پیر مرد رو به پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) کرد و گفت: گرسنگی در جگرم اثر گذاشته و برهنه‌ام. به من غذا و لباس بده که سخت تهی دست هستم. حضرت که در آن هنگام چیزی نداشتند، به بلال حبشی فرمودند: «این پیرمرد را به خانه فاطمه (سلام الله علیها) برسان». بلال او را به خانه دختر پیامبر آورد و وی جریان تهی دستی خود را عرض کرد. یگانه دختر پیامبر، گردن بند نقره ای خود را- که هدیه دختر عمویشان بود- به وی بخشیدند. پیرمرد با خوشحالی نزد پیامبر آمد و جریان را باز گفت و گردن بند را در معرض فروش قرار داد. عمار یاسر به او گفت: آن را چند می‌فروشی؟ پیرمرد گفت: به اندازه یک وعده غذا که مرا سیر کند، یک لباس که با آن نماز بخوانم و دیناری که با آن مخارج سفر نزد خانواده‌ام را تأمین کنم. عمار یاسر بیست دینار و دویست درهم، یک دست لباس، یک وعده غذا و مرکب سواری خود را به وی داد. آن گاه آن گردن بند را با مشک خوشبو کرد، در میان یک لباس پرارزش نهاد و به غلامش، سَهم داد و گفت: نزد فاطمه برو این گردن بند را به ابو بده. تو را نیز به ایشان بخشیدم. حضرت فاطمه (سلام الله علیها) گردن بند را گرفت و سهم را آزاد کرد.
سهم که از آغاز تا پایان ماجرا را اطلاع داشت، خنده‌اش گرفت و گفت: «برکت این گردن بند مرا به خنده آورد؛ چرا که گرسنه ای را سیر کرد، برهنه ای را پوشانید، فقیری را بی نیاز کرد، برده ای را آزاد ساخت و سرانجام نزد صاحبش بازگشت»
(محمد محمدی اشتهاردی، داستان‌های شنیدنی از چهارده معصوم (علیهم السّلام)، تهران، انتشارات نبوی، 1377، ج 9، صص 33-35.)

*

*

*

مرحوم قطب‌الدین راوندی در کتاب خود آورده است :
سلمان فارسی گفت : روزی به منزل حضرت زهرا سلام اللّه علیها وارد شدم، آسیابی را جلوی آن حضرت دیدم که دستاس آن را با حالت خستگی و ضعف گرفته است و می‌چرخاند و مقداری جو، آرد می‌نمود؛ و در گوشه ای از اتاق، حسین علیه السلام را دیدم که از شدّت گرسنگی ناله می‌کرد.
گفتم : ای دختر رسول اللّه! چرا خود را در سختی و مشقّت قرار داده ای، با این که فضّه پیش خدمت شما است!؟
حضرت در جواب اظهار داشت : پدرم رسول خدا صلی اللّه علیه و آله فرمود: کارهای منزل یک روز بر عهده من و یک روز بر عهده فضّه باشد؛ و امروز نوبت من است.
گفتم : اجازه فرمایید که من کمک نمایم، یا آسیاب را بچرخانم، یا این که حسین علیه السلام را آرام کنم و دلداریش دهم؟
حضرت فرمود: من نسبت به فرزندم، حسین آشناتر هستم؛ پس تو دستاس را بچرخان تا آرد تهیّه گردد.
بنابراین من مشغول چرخانیدن دستاس شدم و چون مقداری از جوها را آرد کردم، صدای اذان به گوشم رسید؛ پس برای اقامه نماز به مسجد رفتم و نماز جماعت را به امامت حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله بجا آوردم.
و بعد از نماز، جریان حضرت فاطمه سلام اللّه علیها را برای امیرالمؤمنین، علیّ علیه السلام تعریف کردم.
امام علیّ علیه السلام گریان شد و از مسجد بیرون رفت و پس از گذشت لحظاتی در حالی که تبسّم می‌نمود، به مسجد بازگشت.
حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله جریان را از علیّ علیه السلام جویا شد؟
و او اظهار داشت : چون بر فاطمه وارد شدم، وی را دیدم بر قفا خوابیده و حسین نیز روی سینه‌اش در خواب بود و سنگ آسیاب بدون آن که در دست کسی باشد، می‌چرخید!!
حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله فرمود: خداوند ملائکه ای را آفریده است تا در خدمت محمّد و اهل بیت او علیهم السلام باشند.

(بحارالانوار: ج 43، ص 28، ح 33، الخرایج و الجرایح : ج 2، 530، ح 6.)

*

*

*

بهشت و پیراهن خون آلود حسین علیه السّلام
حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه علیهم حکایت فرماید:
آن هنگام که صحرای محشر بر پا شود و خداوند تمامی بندگانش را زنده احضار نماید، صدایی به گوش همگان خواهد رسید که : ای جماعت! چشم‌های خود را ببندید و سرهای خود را به زیر افکنید، چون که فاطمه دختر محمّد صلی اللّه علیه و آله می‌خواهد از پل صراط عبور نماید.
پس همگان چشم‌های خود را می‌بندند و حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها در حالی که هفتاد هزار فرشته او را مشایعت و همراهی می‌کنند، وارد می‌شود و در یکی از موقف‌های مهمّ محشر توقّف می‌فرماید.
پس از آن پیراهن به خون آغشته حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السلام را در دست گرفته و به محضر ربوبی پروردگار عرضه می‌دارد: پروردگارا! این پیراهن فرزندم، حسین می‌باشد، تو خود آگاهی که با فرزندم چگونه رفتار کردند.
در این هنگام، صدایی از طرف خداوند متعال می‌رسد: ای فاطمه! هر خواسته و تقاضایی داری بگو، که برآورده خواهد شد.
و حضرت زهرا سلام اللّه علیها اظهار دارد: خدایا! انتقام مرا از قاتلین فرزندم، حسین بگیر.
پس شعله ای مهیب از آتش بر پا شود و زبانه کشان یکایک قاتلین امام حسین علیه السلام را فرو بلعد، همان طوری که پرنده ای که دانه از زمین برچیند.
و سپس به عمق دوزخ برگردد و تمامی آن افرادِ ظالم، به عذاب‌های دردناک مجازات و عقاب خواهند شد.
بعد از آن، فاطمه زهرا سلام اللّه علیها به سوی بهشت حرکت می‌نماید و در حالی که ذراری و دوستان و علاقه‌مندانش همراه او می‌باشند، وارد بهشت خواهند شد؛ و از انواع برکات و نعمت‌های آن بهره‌مند می‌گردند.

(امالی مفید: ص 130، ح 6 و در کتاب احقاق الحقّ: ج 25، ص 222 به نقل از امیرالمؤمنین علیّ علیه السلام از پیامبر اسلام صلی اللّه علیه و آله وارد شده است)

*

*

*

گریه دوستان و شفاعت زنان
هنگامی که امام حسین علیه السلام متولّد شد، پیغمبر اسلام صلی اللّه علیه و آله پس از بشارت و تهنیت، خبر از شهادت نوزاد و کیفیّت کشته شدنش را داد، حضرت زهرا سلام اللّه علیها سخت گِریست و اظهار داشت : در چه زمانی اتّفاق خواهد افتاد؟
پیامبر اسلام فرمود: زمانی که من و تو و پدرش، علیّ و برادرش، حسن نباشیم و او یعنی؛ حسین تنها باشد.
آن گاه گریه حضرت زهرا سلام اللّه علیها افزون یافت و گفت : چه کسی برای فرزندم گریه و عزاداری خواهد کرد؟
حضرت رسول فرمود: فاطمه جان! زنان و مردان امّت من بر مصیبت او و اهل و عیالش می‌گریند و نوحه سرایی و عزاداری خواهند کرد، و این نوحه سرایی و عزاداری هر سال تجدید خواهد شد؛ و چون روز قیامت برپا شود تو، زنان گریه کننده و عزادار بر حسین را شفاعت نموده و من، مردانشان را شفاعت می‌کنم.
و ای فاطمه! تمام چشم‌ها در قیامت گریان می‌باشند، مگر آن چشمانی که در عزا و مصیبت حسین علیه السلام گریان بوده باشد که آنان خندان و خوشحال وارد بهشت خواهد شد.

(معالی السّبطین : ج 2، ص 11، بحار: ج 44، ص 29، ح 37.

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
سلام خوش اومدین من هرروز آپم کپی برداری از این وبلاگ فقط با درج منبع مجاز میباشد
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    برای شادی امام زمان (عج) مایلید چندتا صلوات بفرستید؟
    از وبلاگ بسیجی سلام چقدر راضی هستین؟
    کانال تلگرامی بسیجی سلام

    کلام شهدا
    جبهه صحنه عاشق را و کربلا است،
    بسیجیان می‌آیند و در خون خود می‌غلتند و
     صحنه جنگ را رنگین می‌کنند ولی راضیند
     به رضای او، چرا که حسین(ع) آن طور
     به اینان آموخت. در این جهان هر چیزی
    بهترین دارد و مرگ نیز بهترین دارد.
    بهترین نوع مرگ شهادت در راه خداست.

    پاسدار شهید محمد رضا رمضانی

    آمار سایت
  • کل مطالب : 1300
  • کل نظرات : 383
  • افراد آنلاین : 17
  • تعداد اعضا : 12
  • آی پی امروز : 148
  • آی پی دیروز : 309
  • بازدید امروز : 863
  • باردید دیروز : 1,400
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 863
  • بازدید ماه : 16,454
  • بازدید سال : 75,932
  • بازدید کلی : 988,037
  • کدهای اختصاصی
    کد موس کد کج

    کد کج شدن گوشه تصویر

    ابزار وبلاگ

    شهدای شاخص 95

    انرژی مثبت
    مانند پرنده باش که روی شاخه مینشیند و
    شاخه میلرزد
    ولی پرنده به آوازش ادامه
    میدهد
    چرا که مطمئن است بال و پر دارد
    کپی برداری از مطالب این وبلاگ

    بسیج و امام